کوچه را آب زدم نیست خبر از گامت
سالها منتظرم تا که کنم اکرامت
من كه هر صبح و مسا ندبه ء هجران دارم
چه عذاب است مرا اين گذر ايّامت
ساقى عشق بيا مست جمالت بشوم
باده ى ناب بنوشان به من از اين جامت
سينه ام محبسه ای گشته از این غمهایت
مرغ دل صد گله دارد بخدا از بامت
- شنبه
- 17
- تیر
- 1402
- ساعت
- 19:42
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
عبادی طارمی
ارسال دیدگاه