امشب گرفته ماتم عظمای عالم
هادی بود صاحب عزا بر دین خاتم
ابن الرضا مسموم زهر کینه ها شد
خلقی شده محزون ،زهرا غرق ماتم
من جوادم که شده قاتل من همسر من
کنج حجره به زمین مانده تن و پیکر من
من که در جود و سخا شهره عالم بودم
کاش بودی پسرم لحظه مرگ بر سر من
امشب به مشهد پدر گرفته داغ پسر
ورد زبانش جواد ،جوان گل نو ثمر
شد به جوانی شهید ز ظلم نا محرمان
این گل باغ رضا ،با لب عطشان پر پر
در کاظمینت آ قا ،مهدی عزا گرفته
با ضجه های مادر، بنگر نوا گرفته
یاد لبان تشنه ،در کنج حجره مهدی
روضه برای داغ، کرب و بلا گرفته
در مرگ جوان مرده،اشک بصرم جاریست
در حجره در بسته،جز عشق که یاری نیست
دور از پسرم اینک،ای کاش رسد هادی
گیرد سر من زانو ،چون لحظۂ تنهایست
شهر بغداد ز داغ غم تو گریان شد
دیدگانم ز غم و ماتم تو باران شد
همسرت کشت به زهر ستم نامردان
هر که بشنید نوای عطشت نالان شد
نهمین نور ولایت شده خاموش امشب
پسر از داغ پدر ، شده مدهوش امشب
فاطمه روضه گرفته، به عزای پسرش
هادی از ماتم بابا شده بیهوش امشب
در کاظمینت آ قا ،مهدی عزا گرفته
با ضجه های مادر، بنگر نوا گرفته
یاد لبان تشنه ،در کنج حجره مهدی
روضه برای داغ، کرب و بلا گرفته
سه روز و شب چون جد غریبم
تن بی جان به پشت بام اسیرم
امان از ام فضل و حجره و سم
نوای روضه ی شیب الخضیبم
کاظمین امشب عزادار جواد ابن الرضاست
کاظمین امشب محل روضه های کربلاست
جسم مولایم به روی بام سه روز و سه شب
مهدی صاحب زمان نوحه گر و غرق عزاست
- یکشنبه
- 18
- تیر
- 1402
- ساعت
- 14:25
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه