از در خانه ی تو جای دگر من نروم
من گدای توأم و عشق دگر را نخرم
همه ی هستی من از کرم خانه توست
همه دل گرمی من ازدر کاشانه توست
به هوای حرمت مرغ دلم پرزد و رفت
به هوای کرمت نیمه شبی سرزد ورفت
سایه ات روی سرم بوده مداوم هر جا
سایه سار تو شده جای عبادات و دعا
از در خانه ی تو دست گدایی نرود
کفتر جلد حرم روی به جایی نرود
شعف و شور شده شعله ی عشقت آقا
مکتب نور شده دفتر مشقت مولا
همه دارایی ام از روز ازل حبّ شماست
به ابی انت و امی به لبم ذکر رضاست
- یکشنبه
- 18
- تیر
- 1402
- ساعت
- 14:30
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه