شش گوشه و ششماهه و شهزاده همینجاست
آن کعبه و آن قبله و سجاده همینجاست
خورشید و ستاره و مه اینجا همه جمع اند
خورشیدِ، که بر خاکِ خود افتاده همینجاست
بر نیزه سوار است سر شاه شهیدان
آن پیکر بی سر که به جا مانده همینجاست
یک سینه ی بی تاب ز یک داغ عظیمی
بر سیّدخوبان ، دل و دلداده همینجاست
این جای جُلوس است به خوبان دوعالم
صد راه به این مأمن در جاده همینجاست
تا کرب و بلا راه سلامی و سلامیست
آن ذکرمسیحای به لب خوانده همینجاست
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 12:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه