زهرای من زهرای من(2)
ای همسر مه روی من ،رفتی خدا یار تو باد
ای دلبر گل بوی من،رفتی خدا یار تو باد
درد فراق از پدر،پیرت نموده جان من
تو پر کشیدی سوی او،رفتی خدا یار تو باد
امشب علی رسوا شده،بر پیکرت تنها شده
غسل و کفن روی لباس،رفتی خدا یار تو باد
بنگر عزیزانت همه،با دیدۂ پر اشک و آ ه
زینب پریشان کرده موی،رفتی خدا یار تو باد
دیگر صدای ندبه ات،را نشود هرگز کسی
بر من نگیری روی خود،رفتی خدا یار تو باد
دیگر علی بی کس شده،در کوچه دلواپس شده
دیدم به دل یک جوی خون،رفتی خدا یار تو باد
زهرای من زهرای من(2)
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 19:2
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه