بر مشامم می رسد هر لحظه بوی غصه ها
بر دلم مانده بیایی مهدی اندر روضه ها
آرزوی دیدن صحن و سرایت بر دل است
دیدن آن تربتت عقده شده در قلب ما
بین دیوار و در است دخت پیمبر ای خدا
اشک غم جاری شده از دیدۂ شیر خدا
خاک غم بر سر کند سبط نبی شاه کرم
آنکه دیده سیلی مادر میان کوچه ها
دست بسته می برند مولا میان کوچه ها
فاطمه کرده حمایت از ولایت هر کجا
جان فدایی ولایت کرده او تا آخرش
محسنش را کرد فدا در راه دین کبریا
نیمه شب مظلوم و بی کس پیکر خیر النسا
روی دوش مرتضا می رفت ای داد از جفا
بعد زهرا همدم و یار علی رفته خدا
می کند با چاه کوفه درد دل شیر خدا
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 19:25
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه