سوگوارم سوگوار سوگ غم های شما
داغدارم داغدار داغ پر از اشک و آه
یابن الزهرا، یابن الحیدر،غمگسار لاله ها
دیده ام ابر بهاری ،در عزایی جان فزا
جگرش می سوخت اما بر لبش مهدی بود
در وداع آخرین تاب و تبش مهدی بود
روضه می خواند ز لب های عطشناک حسین
همه دلواپسی و داغ غمش مهدی بود
برای از تو سرودن ردیف و قافیه را
نهاده ام به سر راهت ای گل طاها
بیا بیا پسر فاطمه دل است بی تاب
قدم نما تو به چشمانم ای گل زهرا
دیگر به اضطرار رسیدیم العجل
دل را ز غیر تو آقا بریدیم العجل
باز آی به کلبه احزان نما نظری
آ ه از جگرزِدوریت کشیدیم العجل
صاحب زمان کجایی،گویم سرت سلامت
ای داد از این جدایی،گویم سرت سلامت
بانگ عزا به پا شد ،از سامرا به عالم
سلطان لا فتایی،گویم سرت سلامت
روضه و مادر و دیوار و در و گریه و آه
یک نفر گفت «حَسَن جان» به پا شد غوغا
بر سر و سینه زنان مست حسن گشتیم ما
دیگری گفت «حُسین» روضه رسید کرب و بلا
خنجر و حنجر و رگ های بریده ز جفا
مادری گفت «بُنَّیَ»روضه رفت تا به کجا
فاطمه و حسن و تشنه لب کرب و بلا
»زینب«آ مد به سر جسم ذَبیحأ بِاالقَفا
جمکران تا سامرا امشب عزادار است بیا
سامرا چون کربلا امشب عزادار است بیا
جان زهرا مادرت ما چشم بر راه توأیم
دیدگان در هر کجا امشب عزادار است بیا
نام حسن عجین شده با زهر با جفا
حس غریب پاره های جگر آه ای خدا
از شهر مدینه به سامرا ذکر یا حسن
پیچیده روضه اش به دل اهل روضه ها
اشک چشمان شما قطره به دریا شده است
ناله و آ ه و فراق درد به دلها شده است
حجة ثانی عشر در غم و ماتم دل خون
همه جاکرب و بلا،روضه ی غم پا شده است
از مدینه نغمه ای آ ید بگوش مهدی بیا
مادری ما بین در اندر خروش مهدی بیا
سامرا گوید امام عسکری با کام خشک
هرزمانی که امام آید به هوش مهدی بیا
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 23:56
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه