تسلیت مولای ما(2)
......................................
ای تمام هستیم،ای وجودت مستیم
عاشقت هستم منو،می روم من از برت
ای امام آخرین،بر تمام عالمین
صاحب عصر و زمان،می روم من از برت
..........................................
مهدی ای یاس غمم،تو بیا اندر برم
لحظه های آخرم،بنگرم روی تو را
من رخ ناز تو را،بینم ای ماه ولا
وعدۂ دیدار ما،حوض کوثر مهدیا
...........................................
کودکی بودم صغیر،رفتی از دستم پدر
بر سر زانوی من،جان سپردی ای پدر
رفته صبر و هم قرار،گریه ها کردم پدر
در غمت خاک عزا،بر سر من شد پدر
......................................
زهر کین با پیکرت،چه جفایی کرده
دشمن دین خدا،ظلم بر تو کرده
سالها زندانی و،رنج بر دل برده ای
بهر احیای شریعت،جان فدایی کرده ای
..........................................
لحظۂ تشیع تو،آمدم ای مه لقا
من امام امتتم،کردم نمازت را به پا
در میان امتت،من امامی کودکم
بر اصول و شرع دین،واقفم من افضلم
.....................................
سینه و سر می زنم،در عزای عسگری
نوحه گر با فاطمه،در عزایم چون علی
فاطمه اندر جنان،مجلسی کرده به پا
مجلس روضه به پا،در عزای عسگری
.......................................
آجرک الله یا،مهدی صاحب زمان
در عزای عسگری،گریه گشته کارمان
روضه و حزن و عزا،مجلس ماتم به پا
ساقی اندر ماتمت،می سرآید هر کجا
- جمعه
- 23
- تیر
- 1402
- ساعت
- 0:5
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه