وقتی کبوتر را کبوتر کرد تشییع
دیدم برادر را برادر کرد تشییع
شهر مدینه شهر پیغمبر عزا شد
سبط نبی مسموم از زهرجفاشد
خورشید دوم بال را تا عرش وا کرد
وقتی کفن تن، خلعت دنیا رها کرد
وقتی روانه شد به سوی خانۂ قبر
بر جسم سردش نکرددشمنش صبر
تابوت او را تیر باران کرد دشمن
چشمان زینب را گریان کرد دشمن
خون از تنش می ریخت بر دوش برادر
خون کریمی بر رخ سردار بی سر
وقتی که جسم او بقیع در خاک می شد
چشم ابا الفضل و حسین نمناک می شد
عباس یکسو و حسین در سوی دیگر
بر خاک بسپردند آ ن شبه پیمبر
بعد از دو تشییع شبانه آ ل طاها
باران تیر آ مد به جسم نور زهرا
مظلوم تر از مجتبی دنیا ندیده
درخانه هم ازهمسرش خیلی کشیده
یعنی درون خانه هم کینه کمین است
زینب ازاین داغ عظیم زاروحزین است
اما خدا را شکر دیگر در مدینه
راهش نیفتد کوچه و آ ن درد سینه
دیگر نبیند قنفذ و دست مغیره
دیده پدر را می کشد سرمست مغیره
ساقی خموش ازروضۂ جانسوز ودل سوز
گویا حسن را کشت داغ کوچه آن روز
- جمعه
- 23
- تیر
- 1402
- ساعت
- 1:7
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه