شعر شهادت فاطمه زهرا-مادر مادر ـ مادرم زهرا (۲))
مادری دارم که چشماش پر اشکِ نابه
مادری دارم که دلها زِ غمش کبابه
مادری دارم که عالم مثِ اون ندیده
مادری دارم عدو غم به رخش کشیده
مادرم از غم دنیا شده زار و خسته
مادرم پشت درِ سوختهی غم نشسته
مادرم دیده علی رو با دو دستِ بسته
مادرم رفت کمکش با پهلوی شکسته
مادر از دست مدینه غصهها چشیده
مادر از ضربِ لگد دردِ زیاد کشیده
مادرم تنگِ غروب بود که پیشِ خدا رفت
نیمه شب غریبونه از پیش بچهها رفت
مرو زهرا مادرم ـ مادرِ من (۴)
به دلم برات شده مادر میره
از غمش بابا دیگه زمین گیره
حالا که میون دلم عقده دارم
روی جسمِ مادرم سر میزارم
بابام تابوت غم رو دستاشه
رو شونهاش خونهای تازه میپاشه
مدینه خوابه و ما خونجگریم
واسه تشییع مادر در به دریم
مادر وآآآآآی مادر ـ مادر وآآآآی (۲)
نیازِ من همینه مادر، یه بار برم مدینه
کبوتر دلِ من یک بار، توی بقیع بشینه
تمومی زندگیم و میدم، برای سفر به مدینه
دو تا چشام و، فدا میکنم، اگر که بقیع و ببینه
* * *
- سه شنبه
- 19
- دی
- 1391
- ساعت
- 13:58
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه