می رسد این خبر بر تمام جهان
بانگ ناقوس مرگ ز سوی کاروان
هر قدم می رسد موقع آن نشان
کاروان کاروان کمی آهسته ران
غرق خون می شود جسم سردارما
تشنه لب می شود رأس پاکش جدا
اکبر مه جبین اِرباً اِربا خدا
عمه زینب شودروضه خوان هر کجا
کربلا کربلا مدفن لاله ها (2)
------------------------
کربلا کن نظر این علی اکبر است
طفل ششماهه ام این علی اصغراست
روی دست حسین لاله ی پرپر است
زینب من ببین بر حسین خواهر است
کربلا کن نظر قاسم ابن الحسن
دُرّ نایاب عشق این عقیق یمن
در گلستان بود سرو ناز چمن
جسم پاکش رود زیر خاک بی کفن
کربلا کربلا مدفن لاله ها (2)
-----------------------------
کربلا کربلا این من و پیکرم
این ساله بود مهربان دخترم
رد خون می چکد از رگ و حنجرم
روضه خوان می شودمادرم مادرم
دست و مشک و علم ای علمدار من
دست و بازو قلم ای علمدار من
یک دمی زن قدم ای علمدار من
شاه جود و کرم ای علمدار من
کربلا کربلا مدفن لاله ها (2)
- دوشنبه
- 26
- تیر
- 1402
- ساعت
- 21:14
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه