روی پایم نهادی سرت را
سایه بان سر خواهرت را
آمدی در کنار خرابه
تا عیادت کنی دخترت را
وای، کودک اما پیرم- وای، در غل و زنجیرم
وای، بی تو من می میرم
وای یااباعبدلله(ع)
*****
بنگر این یاس پژمرده ات را
دختر زار و افسرده ات را
من بمیرم نبینم پدر جان
این لبان ترک خورده ات را
وای، جگرم می سوزد – وای پیکرم می سوزد
موی سرم می سوزد
وای یااباعبدلله(ع)
*****
شعله سوزانده پیراهنم را
تازیانه چه کرده تنم را
گرد خاکستر گیسوی تو
کرده خاکستری دامنم را
وای، دشمنت من را کُشت- وای،میگرفت او در مشت
وای، گیسویم را از پشت
وای یااباعبدلله(ع)
امیر حسین الفت
- دوشنبه
- 8
- آذر
- 1389
- ساعت
- 21:17
- نوشته شده توسط
- سعید رضایی
ارسال دیدگاه