غبار کوی تو اِکلیل سرورانستی
غلام روی تو جمشید خسروانستی
نه خاک و باد و نه آتش نه آب سبعهء بحر
مسخَّرت همه ارکان کُن فکانستی
مکان ز ملک زمین تا به ذروهء ملکوت
ز یُمن خاک تو چون روضهء جنانستی
زمان ز روز ازل تا به لحظه های ابد
به پیش چشم تو یک لحظه از زمانستی
زمین و ملک فلک از ره عنایت تو
یقین که صاحب ارزاق انس و جانستی
به بارگاه رفیعت شها پی تعظیم
خمیده، قامت این چرخ آسمانستی
چه مدح گویمت ای پور اَفصَحُ الفُصَحا
ثنای گوی تو آیاتِ اَلْبَيانستی
#نگین که گشته نگین ، مفلسی به راهت بود
کنون ز فضل تو گنجور کامرانستی
- یکشنبه
- 15
- مرداد
- 1402
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مختار وطن پرست
ارسال دیدگاه