برادر آتش از تو، خَرمن از من
ز داغت اشک دامن دامن از من
ببین سهم من و گرگان کوفی
از آنان یوسف و پیراهن از من
شده انگشت بی انگشتر از تو
هزاران طعنۀ اهریمن از من
تو با صد زخم خندیدی به قاتل
ولیکن خندههای دشمن از من
تو در گودال و من بالای گودال
ز تو جان دادن و جان کندن از من
- دوشنبه
- 16
- مرداد
- 1402
- ساعت
- 23:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج علی انسانی
ارسال دیدگاه