زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
جای سالم ز چهرو درهمهاعضای تو نیست
بس که پیکان و سِنان بر تن تو بوسه زده
جای یکبوسۀ خواهر به سراپای تو نیست
مصحف من تو و، انصار، ورقهای توأند
یکطرفنیست کهبرخاک،ورقهایتو نیست
نه سری مانده،نهانگشت و نه انگشتریات
چهکند دختر حیران که شناسای تو نیست
رفتی و داغ تو هر لحظه به من میگوید
بینفسماندهای اکنون کهمسیحای تو نیست
رأس تو بر نی و با یوسف کنعان گویم
بعد از اینهیچ کسی محوتماشای تو نیست
آب اگر بی تو بنوشم جگرم میسوزد
دیدمت تشنۀ یک جرعه و سقای تو نیست
گر نشستهست و شکستهستنمازم چهغمی
روح قدقامت من جز قد و بالای تو نیست
- دوشنبه
- 16
- مرداد
- 1402
- ساعت
- 23:59
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج علی انسانی
ارسال دیدگاه