• دوشنبه 3 دی 03


شعرشب عاشورا(ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم)

1598

 ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم
شوق دیدار تو در صحنۀ فردا دارم
تا كه جاوید بماند به جهان دین نبی
بهر قربانیِ او اكبر زیبا دارم
تا كنم پیروی از آن پدر مظلومم
بهر شق القمری حامی و سقا دارم
تا كنم شاد دل فاطمه و قلب حسن
طفل شش ماهه و هم قاسم رعنا دارم
تا كه رونق بدهم مستی بازار غمت
خواهر خون جگر و زینب كبری دارم
دخت ویرانه نشین و پسر بیماری
بهر ماندن وسط آتش اعدا دارم
نیمه جانی ز عطش مانده به پیكر بهرِ-
نیزه و سم ستور این دل صحرا دارم
هر كه خواهد كه غنیمت ببرد گو آید
كهنه پیراهن و انگشتر اعلا دارم
سر اگر هست فقط در ره تو از بهرِ-
نیزه و مطبخ و هم دیر نصاری دارم
بهر جانبازی در راه تو تا فردا ظهر
ناله و زمزمه و شیون و غوغا دارم
شاعر:حبیب الله موحد

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 5:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران