• دوشنبه 3 دی 03


واحد سنگین حضرت رقیه السلام الله علیها -(با تو نگفته بودم از گریه های هر شب)

552

?بند 1

با تو نگفته بودم از گریه های هرشب 
واسم لالایی میگه جای تو عمه زینب

چشمام پر از ستارس تو دل این بیابون
دیدم روی نی موهاتو بابا شده پریشون

مرهم نداره درد من 
حرفامو با کی بزنم
مثل یه شمعی روبه باد
اونی که ایستاده منم

دائم میباره چشمای تارم 
بی تو سیاهه این روزگارم 

                        من الذی ایتمنی

?بند 2 

همه میدونن اینو دختر بابایی میشه 
نمیدونستم حالا سهمم جدایی میشه 

با خار این بیابون پاهای من بریده 
موهای دخترت رو بابا عدو کشیده

عمه بهم گفت که تورو 
با تیر و نیزه زدنت 
سرت روی دامنمه 
رو خاک داغه بدنت

بغض عجیبی تو این گلومه
کار رقیت بی تو تمومه 

                          من الذی ایتمنی 

?بند 3

خیلی دلم میسوزه بابا برا عمو جون
این دل پر از بهانس وقتی نداره سامون

دست عمو رو دیدم افتاده بود روخاکا
سخته که باشه بی مشک تنها میون اعدا  

سحر نمیشه شب من 
اصلا نیوفتاد تب من 
ای کاش باچوب تر میزد
جای لبت رو لب من

حالا چجوری بی تو بمونم 
روضه برای این غم میخونم 

                           من الذی ایتمنی 

  • شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 15:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران