قوم ستم عیادت من را بهانه کرد*** دشمن چه ها که با دل رنجور من نکرد
حالا که وقت حیله احوال پرسی است *** بیزارم از عیادت این قوم، فرد فرد
من یا علی به عشق تو لب بسته ام ز آه *** غوغا کنم وگرنه به یک آه سرد
این خانه، خانه تو و من هم کنیز تو *** یعنی علی نکرد عدو را ز خانه طرد
عمری تو گرد روی پیمبر شدی فدا *** حالا مگو که دور سر مرتضی نگرد
یک مرد اگر به عالم امکان بُود تویی *** مانند تو به خانه نشینی کجاست مَرد
من قصد کرده ام که تلافی کنم علی *** خورشید خانه نذر تو ای ماه شب نورد
زهرا ز درد پهلوی خود شِکوِه کی کند؟ *** این غربت علی است که دارد هزار درد
دست خدا چه شد که در آن کوچه بسته شد *** یاری مگر نداشت ولایت در آن نبرد
آیا کسی ز محرم خود رو گرفته است *** تنها منم که کوچه به رویم نشانده گرد
بیرون ز فکر غربت حیدر نمی روم *** شب را به صبح می برم اما به رنج و درد
- چهارشنبه
- 20
- دی
- 1391
- ساعت
- 14:54
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه