• دوشنبه 3 دی 03


زمینه شب ششم محرم -(باید برم به میدون عموی من غریبه)

255

?بند 1

باید برم به میدون عموی من غریبه
تشنه لب و اسیر یه عده نا نجیبه
تو این دقایق عمه حال دلم عجیبه

میخوام برم واسه نبرد عمو به میدون
دیگه نداره طاقتی این دل پر خون

یه لحظه این دل دیگه آروم نمیگیره
قاسم تو حاضره تا برات بمیره

                        عموی من عمو حسینم

?بند 3

وقت نبرد رسیدو زدم به قلب لشکر
میجوشه تو رگای من عمو خون حیدر
به پا شده تو میدون انگاری روز محشر

میباره از غربت تو چشم ترمن
شکسته زیر دستو پا بالو پر من

دیدی که من شدم فدای تو عمو جون
داره یه دم بلا میباره مثل بارون

                      عموی من عمو حسینم

? بند 3

تو لحظات آخر بالا سرم رسیدی
جز عشق بی نهایت چیزی ازم ندیدی
دستای گرمتو روی سر من کشیدی

قاسم من رفتی و خیلی غصه دارم
دستمو توی دست سردتو میزارم

جونی نمونده تو تن تو ای عزیزم
خیلی برای رفتن تو اشک میریزم

                      عموی من عمو حسینم

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران