ای بال و پر شکسته! مرا بال و پر مبند
بردار بارم از دل و بار سفر مبند
پای فراق را تو در این خانه وا مکن
دستی که بسته بود، تو بار دگر مبند
چشمت بهشت باشد و مژگان، درِ بهشت
بگشا مژه، ز باغ بهشتم تو در مبند
ای قبلۀ علی! ز چه رو، رو به قبله ای؟
راه امید را به من، ای محتضر مبند
جانم بگیر از من دل خسته رو مگیر
راه نگاه را به رخ چون قمر مبند
شاعر-سید محسن حسینی
- چهارشنبه
- 20
- دی
- 1391
- ساعت
- 15:40
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه