بند ۱
تموم مردم این شهر
تورو ازیاد آقا بردن
برای کارو باراشون
غمو غصه زیاد خوردن
تو این روزای پرآشوب کسی فکرتو آقا نیست
همه قطرن ولی افسوس نگاهاشون به دریانیست
بهشتم باشه این دنیا بدون تو که زیبا نیست
دیگه بی معنیه
روزا و شبامون
با حسرت میگذره
آقا جمعه هامون
لبیک مهدی صاحب زمان
بند ۲
آقا رفتیم تو بی راهه
مسیر اصلو گم کردیم
داریم تو تاریکی مولا
به دنبال تو میگردیم
چی شدقافل شدیم ازتوهمین غفلت خطرداره
همین اشک و همین ناله میدونم که اثر داره
چقدر نزدیکه توئه آقا اونیکه چشم تر داره
ما چشم انتظاریم
بغضه تو صدامون
با حسرت میگذره
آقا جمعه هامون
لبیک مهدی صاحب زمان
بند ۳
مادر حق تو بد کردیم
شدیم درگیر این دنیا
گره تو کارمون افتاد
نفهمیدم چرا آقا
شدیم یه مهره ی سوخته تو بازیه بد دنیا
حالا فهمیدم اینوکه چرا خوردیم زمین آقا
همین جور میگذره روزا دعاکن تو برای ما
بی تو که گرفته
این حالو هوامون
باحسرت میگذره
آقا جمعه هامون
لبیک مهدی صاحب زمان
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 2:39
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه