⬇️ بند ۱
عجب زمونه ای شده بابای من
ریخته بهم بابا حال و هوای من
حالا که اومدی کنار دخترت
بهم بگو بابا چی اومده سرت
ای وای جونی دیگه برای من نمونده
ای وای حادثه ای که دلمو سوزونده
خدا ازش نگذره اونی که به من سیلی زده
این چه بلاییه بابا سر رقیت اومده
بابا حسین من
⬇️ بند ۲
دلم مثل موهات خیلی پریشونه
حال منو کسی خدا نمیدونه
پرشده تو دلم غصه ی روزگار
نگاهتو ازم یه لحظه بر ندار
ای وای چجوری واسه تو کنم حکایت
ای وای بابا به دخترت شده جسارت
یادت میاد بابا به من همیشه میگفتی عزیز
تو مجلسی که اومدم اینا بهم میگن کنیز
بابا حسین من
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 13:2
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه