بند ۱
پای روضه نشستم تاحالم روبه را شه
کاری کن تا دل من هرچه زودتر رها شه
شور و حال عجیبی داره ماه محرم
هر نوکر از تو میخواد راهیه کربلا شه
پیرهن مشکیمو میپوشم با اذن حضرت زهرا
پر میشه توی این هیئت از عطر و بوی کربلا
احساسی که بهم میگه
آقا باز منو دعوت کردی
اول سال دعا کردم
اما حالا اجابت کردی
صلی علی علیک یا
مولانا یا ابا عبدالله
بند ۲
همیشه نوکری کردم گرچه نوکری بلد نیستم
حالا آقا نگاهی کن اونقدرا هم که بد نیستم
فکر روز و شبای من کربلا یا که هیئت بود
اون دستی که گرفت دستم روآقا دست رقیت بود
از دردو بلای دنیا آقاجون تو نجاتم میدی
حسی توی این من میگه حتما امسال عتباتم میدی
آقاجون خودت میدونی
اوج نوکری ما عاشوراس
حتی گفتنش نیازی نیس
تنهاخواسته دلم کربلاس
صلی علی علیک یا
مولانا یا ابا عبدالله(ع)
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 13:20
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه