⬇️ بند ۱
با گریه گفتم ای بی حیا نزن
اذیت نکن منو نزدیک نشو به من
با دست سنگینش / سیلی بهم زده
رنگم پریده و / حالم خیلی بده
بابا دختر تو / خیلی کتک زدن
به زخم دل من/ بابا نمک زدن
بابا حسین من
⬇️ بند ۲
بابا رقیت از دنیا سیره
ازاین همه غم دیگه میمیره
اصلا رحمی نکرد / تا وقتی که رسید
زخم زبون زدو / موهامو میکشید
بابا این نفسم / دیگه در نمیاد
ازدست کوچیکم/کاری بر نمیاد
بابا حسین من
⬇️ بند ۳
کاش بودی امشب بابا کنار من
باتو آروم میشد این حال زار من
اصلا چرا ترک / داره روی لبات
باچی شکسته شد/ بابایی دندونات
وقتی که دیدمت / غم تو دلم نشست
وای از لحظه ای که/ بالو پرت شکست
بابا حسین من
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 13:29
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه