? بند ۱
غروبی دلگیر ' یک شبی پر غم
بارون میباره روی تابوت تو نم نم
زندگی من بی تو سیاهه
دل علی پر از غم و گریه و آهه
دلم شکست جایی که تو گفتی که دارم میرم
از این همه حادثه و ظلمت دنیا سیرم
خیلی عذاب کشیدی تو درد زیادی داشتی
وقتی که راه میرفتی و دست به دیوار میزاشتی
(لعن علی قاتلت فاطمه الزهرا)
? بند ۲
دیدم کبوده صورت زیبات
از ضرب سیلی دیگه تار میبینه چشمات
پهلوت شکسته جونی نداری
ازدرد چشاتو گاهی روی هم میزاری
میون در گذاشتنت چی اومده به سر تو
آروم نمیشی لحظه ای فدای چشم تر تو
نشسته ای سر نماز و با عذاب میخونی
باهرنفس وجودمو بدجوری میسوزونی
(لعن علی قاتلت فاطمه الزهرا)
? بند ۳
دیگه تموم شد رفتی از اینجا
موندم با خاطراتتو فاطمه تنها
بالای قبرت غریب نشستم
بغض گلومو آخرش پیشت شکستم
ثانیه و دقیقه و بی تو با گریه میره
حسین من داره همش بهونتو میگیره
کاشکی که تو کنار ما بودی همیشه خانوم
دل همه ی ما میشد با بودن تو آروم
(لعن علی قاتلت فاطمه الزهرا(س)
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 14:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه