◀️بند ۱
آفتاب لبه خیمه هایی
سخته بگم از این جدایی
پیشم بمون ای سرپناهم
پشت وپناه خیمه هایی
پاشو ابلفضل رشیدم
دعوا سرتو بود میدیدم
دلگرمی من بودی عباس
تواین بیابون چی کشیدم
خبری نداری تو
از این دلم چی میگذره داداش
خدای من
چقدر سخت بوده آخرین نگاش
پاشو برادرم
◀️بند ۲
چی اومده عباس سر من
نا محرما دور و بر من
کاش بودی اینجوری نمیشد
که بشکنه بال و پر من
ای یاورو یارم ابلفضل
ماه شب تارم ابلفضل
حس بدیه بی تو بودن
جز تو کیو دارم ابلفضل
کجایی خیمه ها
آتیش گرفته جلو چشای من
انقد که ناله ها
زدم گرفته صدای من
پاشو برادرم
◀️بند ۳
چند روزیه رنگم پریده
جونم دیگه به لب رسیده
از سنگینی درد و غصه
شد قامت زینب خمیده
تا آسمونا رفته آهم
ای وای از این روز سیاهم
تو رفتی و پرپر شدم من
خیره به مونده نگاهم
پیشم نموندی
بعد تو من دیگه به کی تکیه کنم
حالا بگو من
کجا سرم رو بزارم گریه کنم؟
پاشو برادرم
- چهارشنبه
- 15
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 0:5
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه