امشب مدینه و بقیع یه سینه زن هم نداره
مهدی صاحب الزمان روی خاکا سر میذاره 2
تو کوچه پس کوچه ی شهر هرجا چراغی روشنه
نمی ذارن حتی یه شمع تو بقیع سوسو بزنه 2
ملعونا در جنت البقیعو رو ما بستن
ملعونا با این کارشون دل زهرا رو شکستن 2
امشب سینه بزن تا که مجلسشو از غربت در بیاری
امشب سینه بزن تا که روی دل مهدی مرهم بذاری
با اینکه صحن خرابی داره
چیزی ز جنّت کمتر نداره
آقام غریبه 4
آخر یه روز در بقیع به روی شیعه وا میشه
تو حرم امام حسن عجب برو بیا میشه 2
تو صحن یه تابلو می زنن هذا مقام المجتبی
یه پنجره وا می کنن سوی حریم مصطفی 2
هرکسی چیزی می خره برا بارگاه آقا
سهم من یه کاشی میشه برا اون صحن زیبا 2
هر شب دسته های عشق سینه زنی صحنو صفا می بخشن
خدّام خرماهای باغ آقامونو به هر گدا می بخشن
به لطف آقا برا همیشه
سائلی تو شهر پیدا نمیشه
آقام غریبه 4
شاعر: رضا تاجیک
- جمعه
- 22
- دی
- 1391
- ساعت
- 15:33
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه