• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت امام حسن (ع) ( از گيسوانِ بسته گره باز كُن كه شايد)

1722

از گيسوانِ بسته گره باز كُن كه شايد
بالِ دلِ مرا بگشايند در هوايت
امشب دلم گرفته شبيهِ دلت گرفته
امشب دلم گرفته برايت، دلم برايت ...
بشكن سكوت را ـ كلماتِ جهان فدايت! ـ
بگذار وا کند گرهِ بغض را صدايت

 

درخود نريز زهرِ جگرسوزِ گريه‌ات را
راضي نشو كه گريه كنند ابرها به جايت
پلكي بزن كه غرق شوَند ابرها در اشكت
چيزي بگو ـ فدايِ لبِ خُشك خوش‌نمايت! ـ
مانندِ شب بزرگي و همصُحبتي نداري
هرشب به خواب رفته شبِ قدر با دعايت
مانندِ شب غريبي، مانندِ شب غريبي ...
با بغضِ پيله‌بسته ی مهتاب؛ آشنايت
روحي تمام غربت و نوحي تمام صبري
كوهيّ و آشيانه ی خورشيد، شانه‌هايت
فرزندِ ذوالفقاري و با خون برادر، امّا
جُز صُلح نيست راويِ دردِ بي‌انتهايت
امشب دلم گرفته برايت ... دلم گرفته ...
مي‌خواهد از خدايِ تو ... مي‌خواهد از خدايت
تا چون بقيع، دفن شود، دفن در كنارت
مانندِ جامِ زهر، بيفتد به پيشِ پايت
شاعر : محمد جواد آسمان

 

  • جمعه
  • 22
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:5
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران