☑️ بند اول
شد غرق محن افلاک و زمین
از داغ عزیزی شد عالم غمین
خوانـَـد مرغ دل با سوز حزین
بازم روضه ی بی بی ام البنین
غم داره
خدایا دلش بیقراره
مثل ابره داره میباره
یه دنیا دلش غصه داره
غم داره
دلش پر شد از ناله و آه
چشای ترش مونده بر راه
شده خیره بر هاله ی ماه
زیر لب میگه یارب غمینم
بی کس و یاورم بی بنینم
? واے امــون از دل امـ الــعــبـّـاس / واے امــون از دل امـ الــعــبـّـاس
☑️ بند دوم
شد جام دلش پر از غصه ها
از دست زمونه کشیده چه ها
شد صید غم و اندوه و بکا
پیرش کرده حرفای کربوبلا
باور کن
اونی که عزیراش یه باره
برن بر نگردن دوباره
نمیتونه طاقت بیاره
باور کن
کسی که پسر هاش جوونه
بگن جسمشون غرق خونه
مگه میشه زنده بمونه
کاش کسی داغ فرزند نبینه
ورد لبهای ام البنینه
? واے امــون از دل امـ الــعــبـّـاس / واے امــون از دل امـ الــعــبـّـاس
☑️ بند سوم
عباسم بیا بالینم بشین
حال و روز این مادرت رو ببین
یاس پرپرم روح پیکرم
من زخمی هجرم تو زخمی جبین
عباسم
فراغت دلم رو سوزونده
برام دیگه صبری نمونده
به لب جونمو غم رسونده
عباسم
چی میشه دم آخرم رو
به زانو بگیری سرم رو
ببندی چشای ترم رو
وای بمیرم خودت غصه داری
وای بمیرم تو که دست نداری
? واے امــون از دل امـ الــعــبـّـاس / واے امــون از دل امـ الــعــبـّـاس
☑️ بند چهارم
سقای حرم ای تاج سرم
از زینب شنیدم که افتاد علم
نقش بر زمین گشتی جان من
هر دو دست تو از تنت شد قلم
واویلا
شنیدم که قدت کمون شد
چشات از جفا غرق خون شد
به تیر سه شعبه نشون شد
واویلا
شنیدم که افتادی آخر
زمین گیر شدی جان مادر
تو تنها شدی بین لشکر
وای چی اومد بمیرم سر تو
وای چقد تیر زدن پیکر تو
? واے امــون از دل امـ الــعــبـّـاس / واے امــون از دل امـ الــعــبـّـاس
- جمعه
- 24
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 23:36
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ارسال دیدگاه