• سه شنبه 15 آبان 03


زمزمه واحد حضرت قاسم(ع) -(زود اومدم اما از مرکبا دیر تر)

140

?بند اول:

زود اومدم اما از مرکبا دیر تر
قاسم تو اکبرتر شدی من هم شدم پیرتر
اونجا زمین گیر بودم و اینجا زمین گیر تر

خون دلهاتو ریختی توی خودت عمو
داغ باباتو ریختی توی خودت عمو
اربا ارباتو ریختی توی خودت عمو

شبیه قلب مجتبایی
اومد سرت عجب بلایی
از زیر پوست جدا جدایی

?بند دوم:

چی شد تنت قاسم کو استخونات کو
پهلو به مادر میزنی با زخمای پهلو 
شکسته نه باید بگم که خورد شده بازو

حالا تو با مادر همدردی مثه بابات
توی نوجوونی هم مردی مثه بابات
سینه ات رو از روضه پر کردی مثه بابات

چقد شدی شبیه بابات
میریزه خون از کنج لبهات
عمو فدای قدو بالات

?بند سوم:

میگیرمت قاسم کم کم تو آغوشم
زخمات نمیذاره بیای محکم تو آغوشم
گرفتمت عمو مث جونم تو آغوشم

باید که تورو خیلی آروم بلند کنم
اهلی من عسل رو مثل موم بلند کنم
با اینکه نا نداره زانوم بلند کنم

ببخش که بوریا ندارم
حتی دیگه عبا ندارم
برای رفتن پا ندارم

شاعر احسان نوری

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 2.58 MB
تعداد بازپخش 2
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 29 شهریور 1402 14:03

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران