بند اول
من خیالم با تو خیلی راحته
بهترین شبام شبای هیاته
اوج افتخار من غلامیو
مردنم برای تو سعادته
وقتی یادت میکنم چشام بارون میشه
مخصوصا تو روضه ات یکی روضه خون میشه
اره اون مادرت وقتی بنی میگه
دم روی لب من دم حسین جون میشه
کاش برای نوکریت همیشه لایق باشم
آره خیلی بد شدم کاش مثل سابق باشم
اشک چشمام نگیر ولله میمیرم حسین
تو اگه بخوای منم میتونم عاشق باشم
یاحسین یاحسین
بند دوم
نیاد اون روزی که تو کنی ردم
من فقط غلامیتونو بلدم
همه جا رفتم و دورامو زدم
آخرش دوباره اینجا اومدم
ای شهید سر جدا دستای خالیمو ببین
باز مثل گذشته ها کنار نوکرت بشین
با تو زندگی من روی رواله یا حسین
من بدون تو باشم ولله میخورم زمین
ای شهیدی که با صورت رو زمین افتادی
قول بخشش حتی به شمر لعین میدادی
تو منو یادت نره تو لحظه های آخرم
تو به این بی سر و پا قول شفاعت دادی
- پنج شنبه
- 30
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 18:51
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی محسن پور جهانگیر
ارسال دیدگاه