بند اول ؛
یا حیدر کرار حک شد روی سینه
حب علی مُهر تایید بر دینه
او اول و آخر او ظاهر و باطن
نامش بود مرحم بر قلب بی کینه
چه کنم وقت نماز حضرت سلطان
کمی قبله ی دلم هست مایل تو
خودتو جای خودت ساقی مستان
منو مستم میکنه شمایل تو ،
تمام امیدم فمن یمت یرنی
که آن دم آخر میای به بالینم
یقینم این است که از هیجان مولا
دوباره میمیرم تورا که میبینم
بند دوم ؛
در وصف او بس که خوانده خدا مدحش
پیغمبر خاتم بالا گرفت دستش
آری یدلله است که فوق ایدیه
در بندگی و رزم نامد همانندش
هر کسی که مدعی بود توی میدون
میومد اسم علی تنش میلرزید
شنیدم حدیثی از جنگ احد که
نبی میگفت یا علی وقتی میجنگید
عقب عقب میرفت دشمنش از میدون
وقتیکه می آمد نعره تکبیرش
هرکسی که میخواست نامی دوران شه
خودش رو میسپرد به ضربه شمشیرش
- سه شنبه
- 4
- مهر
- 1402
- ساعت
- 21:43
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی محسن پور جهانگیر
ارسال دیدگاه