بازم شب قدري سر آمد
غيبت نشينِ شيعيان مهدي نيامد ـ مهدي نيامد
مردم از اين داغ جدايي ـ يابن الزهرا (۲
يارِ غريبان كي ميآيي ـ يابن الزهرا (۲
از بهرِ شيعه بي شكيبي
تو صاحبِ دلهاي زارِ بي حبيبي ـ بي حبيبي
مهدي تو غمها را طبيبي
اما خودت همواره تنها و غريبي ـ واي غريبي
خون كردهام قلب تو را من ـ با گناهم (۲
اما فقط گوشم خمارِ ـ يك نگاهم (۲
شاهنشه خيمه نشينم
عمري ز هجرِ روي ماهت دل غمينم ـ دل غمينم
اي دلرباي مه جبينم
ترسم بميرم من ظهورت را نبينم ـ ظهورت را نبينم
خوردم قسم يار تو باشم ـ تا قيامت (۲
هر روز و شب زارِ تو باشم ـ تا قيامت (۲
- دوشنبه
- ۲۵
- دی
- ۱۳۹۱
- ساعت
- ۶:۵۹
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه