ما حالمان خراب است حال شما چطور است
غم بی حد و حساب است ، حال شما چطور است؟
پا سوز زندگی و ، دنیا و کسب و کاریم
دنیای ما سراب است ، حال شما چطور است ؟
با اینهمه گناه و ، عجب و غرور و غیبت ...
ما حقمان عذاب است ، حال شما چطور است ؟
با لقمه های شبهه ، شد بی اثر دعاها
اذکار بی جواب است ، حال شما چطور است ؟
داری خبر تو اما ، جویای حال ما باش
پرسیدنش ثواب است ، حال شما چطور است ؟
کو رزق اشک و ناله ؟ شب های بی عبادت
بی اشک و بی انابه است ، حال شما چطور است ؟
ای خوش به حال آنکه ، الان تویی کنارش...
بخت گدا به خواب است ، حال شما چطور است ؟
درمان اینهمه غم ، این حال برزخ ما
دست ابوتراب است ، حال شما چطور است ؟
بی شک بهشت دنیا ، در مرقد رضا و
در صحن انقلاب است ، حال شما چطور است ؟
ما روضه را شنیده ، اینگونه بی قراریم
عالم در اضطراب است ، حال شما چطور است ؟
خون گریه دارد این غم ، که کاروان ارباب
در مجلس شراب است ، حال شما چطور است ؟
- سه شنبه
- 18
- مهر
- 1402
- ساعت
- 12:42
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه