صلِ علي محمدٍ و آله محمد (3
هستِ هستي و كائنات ز مقدمِ وجودِ تو
مستي مستِ نگاه آن دو چشمِ پر زِ جودِ تو
شمس و شموس عالمين، امين دين، شه زمان
عشق عاشق فقط به عشقِ روي تو شده عيان
* * *
طراوات روحِ خستگان، كمال دين، بهارِ ما
اي بهترينِ بهتران، فقط تويي نگارِ ما
قلبِ عالم نشسته پاي جام و آن سبوي تو
افتاده عمرِ خاكيان به پيچ و تابِ موي تو
محمد يا محمد محمد (4
طبيبم حبيبم خمِ گيسوي احمد
نيازم نمازم گلِ روي محمّد
قرار گذاشته اين دلم سر كوچهي مي فروشا
قدم نهاده جان و تن، محلّهي حلقه به گوشا
چرا همه فرشتهها واسه دلِ مستم ميميرند
دلم رو دست ميبرند، مي بوسن و در بر ميگيرند
براي اين كه دلبرم يه نگارِ ابرو كمونه
نگارِ من محمّدِ كه جدّ صاحب زمونه
ديونه گشته اين دلم ديونهي مدحِ محمّد
مي ميزنم ز جام حق به نيّت ابروي احمد
امشب دلم دل ديگه نيست يه قابِ عكسِ تو سينه
رفته مدينه جاي خود گذاشته عكسِ مدينه
امشب شبِ تولدِ محمد بن عبدالله ست
پيَمبرِ دينِ خدا، پدر بزرگِ ثارالله ست
يا رحمة للعالمين (3
دل من هواي دلبر كرده
عمري با خيال اون سر كرده
قفس سينهي من تنگه براش
هواي شهرِ پيمبر كرده
مه زيبا رخِ من در اومده
از همه معشوقا سر تر اومده
گل مريم، گل ياس و گل رز
شاه گلهاي معطر اومده
دل داره رو همه چيز پا ميزاره
اشك شوقم داره نم نم ميباره
عقل من كلافه گشته و ميگه
آخه مجنون شدنم حدي داره
ولي قلبِ من پر از ارادته
سرخوشِ رسيدنِ نجابته
عقل من ديونه شو در شبِ عشق
آخه اين جنونِ برام يه نعمته
- دوشنبه
- 25
- دی
- 1391
- ساعت
- 7:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه