• دوشنبه 3 دی 03

 حسین رحمانی

یا صاحب الزمان(عج) -(نشسته ام به راه تو ، امیر تکسوار من )

309

نشسته ام به راه تو ، امیر تکسوار من 
بیا که واقعی شود ، به مقدمت بهار من
 
شکسته قلب  ندبه و ، سمات جمعه های ما 
به صبح و شام پر غمت ، سلام گریه دارمن

نه کارِ خیر بی ریا ، نه قلب صاف با صفا 
تو واقفی همیشه بر ، گناه بی شمار من 

رسانده روزی مرا ، دو چشم رازق شما 
همان دو چشم گریه کن ، برای حال  زار من 
 
به هر که دل سپرده ام ، به درد تو نخورده ام 
کشیده ایی به شانه ات ، همیشه جور و بار من
 
نگاهی از کرم نما ، به این گدای مبتلا 
که گوشه چشم تو بود ، امید روزگار من 

نوشته بین دفترم  ، فقط حرم فقط حرم 
حرم بود قرارِ این ، سینه ی بی قرار من
 
همین دوقطره اشک و این ، دل شکسته و حزین 
میان روضه ها شده ، تمام اعتبار من 

                                         ****

بخوان تو از مصیبتِ  غریبی و اسارتِ ... 
...سه ساله ایی که ناله زد: عزیزِ نی سوارمن ...

...مسافرم خوش آمدی ، عجب به ما سری زدی 
قدم گذاشتی پدر  ، به این دو  چشم تارمن
  
ببین شده غذای هر ، سه وعده ام فقط کتک 
شکسته کل پیکرِ ، شبیه لاله زارِ من 

نگو خبر نداری از  ، جسارت عدو به من ...
...کشیده معجر مرا ... کشیده  گوشوار من

درآرزوی بوسه و ، نوازش توام پدر 
بدون پیکر و لبت ، رسیده ایی کنار من ؟!

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران