حضرت قبله ی محراب ، ندیدیم تو را
سایه ات بر سر احباب ندیدیم تو را
اشکِ از دوری تو مایه تطهیر دل است
آبرو بخش گُل و آب ندیدیم تورا
رود جاری خداوند! کجایی ؟ بی تو
دل ما ها شده مرداب ، ندیدیم تورا
لاله با یاد رخت خونجگر صحراهاست
آرزوی دل بی تاب ندیدیم تورا
خوشبحال دل آنها که تو را می بینند
بین بیداری و در خواب ندیدیم تورا
چشم و دل سیرم ازین مردم دنیا ، تنها
شده این غصه به دل قاب : ندیدیم تورا
ما ندیده شده دلبسته ی چشمت ... از بس
عشق دلخواهی و نایاب ندیدیم تورا
سامرا وقت غروبش که رسیدیم آنجا
آمده تا خود سرداب ندیدیم تو را
کربلا بود و دوباره شب جمعه ، افسوس
دور شش گوشه ی ارباب ندیدیم تورا
- سه شنبه
- 18
- مهر
- 1402
- ساعت
- 12:59
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه