یکی بگه خواب می ببینم
اینهمه آزار و بلا ، اینهمه درد ناتموم
یکی بگه خواب می بینم
سنگینه خیلی سلسله، زخمی شده دور گلوم
اگه خواب بود با سیلی ها ، بیدار می شدم
اگه خواب بود کی اینجوری ، بیمار می شدم
اگه خواب بود کی من دس به ، دیوار می شدم
همش حقیقته بابا ، مارو کجا ها بردن
گرسنه بودیم و جلو ، ماها غذا میخوردن
همش حقیقته بابا ، ما رو کجا ها بردن
تو مجلس حرام جلو ، ماها شراب میخوردن
(من الذی ایتمنی بابا حسین مظلوم)
یکی بگه خواب می بینم
اینا همش دروغه ، این سر بابا جون نیس
یکی بگه خواب می بینم
موی سرم نسوخته ، رقیه قد کمون نیس
اگه خواب بود که با لگد ، بیدار می شدم
اگه خواب بود کی اینجوری ، تبدار می شدم
اگه خواب بود کی راهیه ، بازار می شدم
همش حقیقته ، سر بریده ی تو و
دندونای شکسته و موهای سوخته ی منو...
همش حقیقته بابا ، غربت اهل قافله
ماها رو خیلی می زدن ، میون سوت و هلهله
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 13:26
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه