حقیقت داره
اینکه مادر و تو کوچه ها زدن
حقیقت داره
تازیونه ، سیلی بی هوا زدن
حقیقت داره
مادر و میون شعله ها زدن
حقیقت داره
بخدا شهادت مادر ما
حقیقت داره
محسن شش ماهه شم شده فدا
حقیقت داره
غم غربت علی مرتضی
مادر و زدن
همه اوباش مدینه اومدن
جلو چشمای تر ابالحسن
هر جوری که می تونستن می زدن
مادرم وای ای وای ای وای
حقیقت داره
اینکه راهش توی کوچه بسته شد
حقیقت داره
گوشواره با ضربه ایی شکسته شد
حقیقت داره
اینقده زد مادرو که خسته شد
حقیقت داره
بغض هر نیمه شبه امام حسن
حقیقت داره
اینکه داد میزد دیگه بسه نزن
حقیقت داره
مادر و بخاطر فدک زدن
مادر و زدن
توی کوچه جلو چشمای حسن
بعدشم برا عیادت اومدن
روی زخمای دلش نمک زدن
مادرم وای ای وای ای وای
حقیقت داره
دفن و تشییع شبونه ، بی خبر
حقیقت داره
همه هستیِ علی رفته سفر
حقیقت داره
اینکه راضی نبود از اون دونفر
حقیقت داره
به زمین خوردن شیر غزوه ها
حقیقت داره
بچهها و گریه های بی صدا
حقیقت داره
علی موند و مردمون بی وفا
حیدر و غمه
زندگی کردن بعد فاطمه
دیگه بعد ازین بدون همدمه
شب و روز مرتضی پره غمه
مادرم وای ای وای ای وای
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:5
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه