نصیب هیچ مردی نشه الهی
غمی که روی شونه هام کشیدم
گفتنی نیس تموم زندگیمو
تو کوچه زیر دست و پاها دیدم
فَحُزنی سَرمَد
دیدم توی خونه م قدم زد یه نامرد
فَحُزنی سَرمَد
مغیره رسید و به قنفذ کمک کرد
فَحُزنی سَرمَد
دیدم بی حیا با غلاف بی هوا زد
بلند شو ببین گریه های منو
ببین بغض توی صدای منو
ببین لرزش دست و پای منو
امان ای امان ای امان ای دل
روزا ی من شبیه شام تاره
حال و روزم خرابه گریه داره
همش دعامه داغی رو که دیدم
خدا برای هیچ کسی نیاره
وَلَیلِی مُسَهَّد
یه نامرد اومد زندگیمو بهم زد
وَلَیلِی مُسَهَّد
دیدم اومد و نعره توی حرم زد
وَلَیلِی مُسَهَّد
سیاه شد روزام سیلی به دلبرم زد
بلند شو ببین ، حال زار منو
ببین سختیه روزگارمنو
ببین این دل غصه دار منو
امان ای امان ای امان ای دل
رفتی و توی گوش من هنوزم
طنین سوز ربنات می پیچه
دم اذون صبح میون خونه
بوی گلاب گریه هات می پیچه
دلم خونه خونه
که داغ دلم داغ مرگ جوونه
کجایی بهارم
تو رفتی چهار فصل برامن خزونه
دعا کن که حیدر
زیاد بعد تو توی دنیا نمونه
بلند شو ببین ، این قنوت منو
ببین توی خونه سکوت منو
ببین این غم لایموت منو
امان ای امان ای امان ای دل
بر گرفته از کلام امیرالمومنین در لحظه دفن حضرت فاطمه سلام الله علیها
...قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ...
به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا خيلى سريع از دستم ربوده شد. اى رسول خدا اكنون ديگر چقدر اين آسمان نيلگون و زمين تيره در نظرم زشت جلوه مىكند! امّا اندوهم هميشگى گشته، و شبم به بيدارى كشيده...
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:6
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه