دیدی بر روی زمین ام ابیها افتاد
پیش چشمای ترت حضرت زهرا افتاد
زبونم لال شنیدم که میو نه کوچه
چشم نامحرما به ناموس طاها افتاد
چقدر سخت گذشت به دل تو وقتی که
دیدی مادرت تو کوچه روی خاکا افتاد
یه جوری باسیلی زد به صورت یاس نبی
که به روی مثل گلبرگ گلش جا افتاد
دوقدم راه میرفت و می نشست روی زمین
خواست تا پا بشه اما باز هم از پا افتاد
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:55
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه