✅بنداول زبان حال امام حسن (ع)
ای وای
تاافتاد مادر روخاکا
ثانی به اشکام میخندید
ای وای
یه جور سیلی زد که مادر
چشماش جایی رو نمی دید
?
نامرد چنان سیلی زد
افتاد زمین مادر بد
موند صورتش جای رد
?
ای کاش هیچ وقت
کودکی مادر رو. رو خاکا نبینه
مادرش رو نبینه که نقش زمینه
مثل من پیرنشه میون مدینه
?
دیدم شکست گوشواره
دیدم که چشماش تاره
دیدم گوشش شد پاره
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅بنددوم زبانحال امام حسن(ع)
ای وای
جلو ی چشمای خونم
پیش چشمای ترم زد
ای وای
تو کوچه راه و گرفت و
و سیلی به مادرم زد
یاس نبی پر پر شد
ذکر لبش حیدر شد
نیلی روی مادر شد
?
دیدم افتاد
روی خاکا مادر فقط من می دیدم
از نفس تا مادر فقط من می دیدم
زیر پاها مادر فقط من می دیدم
?
دیدم شکست گوشواره
دیدم که چشماش تاره
دیدم گوشش شد پاره
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅بندسوم زبانحال امام مجتبی(ع)
ای وای
گرفت دستی روی دیوار
گرفت دستی رو گونه
ای وای
دیدم که از گوش مادر
جای چند قطره ی خونه
باضرب دستِ نامرد
به خودمی پیچید از درد
راه خونه رو گم کرد
➖
می گفت حسن
از کوچه ای مادر نگی تو به بابا
دست من رو بگیر تا پاشم که از جا
اشک چشمام ببین شده مثل دریا
➖
دیدم شکست گوشواره
دیدم که چشماش تاره
دیدم گوشش شد پاره
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅بند چهارم زبانحال امام علی (ع)
زهرا
جاداره که بمیره
به جای تو همسره تو
زهرا
داره خونابه می ریزه
از زخمای بسترتو
?
پاهات چقد بی جونه
دستات چقد لرزونه
چشم علی ت گریونه
?
ای وای زهرا
خیلی وقته داری از علی ت رو میگیری
تو جوونی ولی انگاری خیلی پیری
من بمیرم به جا تو توهیچ نمیری
?
زهرا مرو یازهرا(س)
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 16:0
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه