✅بنداول
دوماه گفتیم حسین و می زدیم سینه
به این امید که زهرا مارو می بینه
حسین جانم 2
دوماه برتن لباس ماتمش کردیم
دوماه گریه برای هر غمش کردیم
حسین جانم
دوماه بودیم میون روضه ها دلخون
دوماه گفتیم حسین با چشمای گریون
حسین جانم 2
دوماه بودیم همه هم ناله با زینب (س)
دوماه گفتیم با بغض و گریه یا زینب (س)
حسین جانم
?➖➖➖➖➖?
✅بنددوم
دوماهه من که کارم غصه و غم بود
خدارو شکر غم من از محرم بود
حسین جانم
دوماه بود که دل شیعه پریشون بود
دوماه بود که چشامون کاسه ی خون بود
حسین جانم
خدا حافظ سیاهی های ماه غم
خدا حافظ علم ها تکیه و پرچم
خدا حافظ 2
خداحافظ نوار مرزی مهران
خداحافظ هیاهوی عزاداران
خدا حافظ
خداحافظ تموم موکبای راه
خداحافظ حسینی های کرمانشاه
خدا حافظ
خداحافظ دل شیدایی ارباب
خداحافظ بساط چایی ارباب
?➖➖➖➖➖?
✅بندسوم
حلالم کن* که از غصه ت نمردم من
حلالم کن*که تو روضت نمردم من
حلالم کن 2
بزار اقا *که از عشق تو پرباشم
قبولم کن *منم مثل یه حر باشم
قبولم کن
حسین جانم
زمین خوردم*بلندم کردی ای اقا
خداییش که *تو خیلی مردی ای اقا
بذارآقا *همیشه نوکرت باشم
تامن زندم*غلام اکبرت باشم
حسین جانم
نکن ردم *که بی تو پر ز تشویشم
که من بی تو*تو این دنیا تلف می شم
حسین جانم
دیدم با پا *تورو که پشت و رو می کرد
دیدم نیره *به پهلوت که فرو می کرد
حسینم رو *دیدم که دست و پا می زد
وقتی ضربه *با خنجر از قفا می زد
بمیرم من
با هر ضربه*دلم کنده می شد از جا
دیدم داره *میاد از راه دور زهرا
بمیرم من
تو رفتی و *موندم من بین این اوباش
موندم تنها *با این نا محرما داداش
تو رفتی و *کنیز گفتن به دختر ها
رسید دسته *نامحرم ها به معجر ها
تو رفتی و*منو بردن تو بازار ها
من و بردن *حسین در بین انظار ها
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 16:1
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه