• یکشنبه 2 دی 03


شعر اربعین:من زینبم داداش ببین

2470
3

من زینبم داداش ببین
جان برلبم داداش ببین
چون از سفر من اومدم
بی معجرم داداش ببین
سرت کجاس به دامنم بگیرم
بگو کجاس تنت بغل بگیرم
نیست دخترت داداش برات بمیرم
اسمون برام شده رنگِ خونِ لبای تو
قلب من زاره به سرخیِ رنگِ چشای تو
میشنوم هنوز ازینجا صدای اخای تو
داداش حسینم  بین خواهرت جان برلبم
داداش حسینم  بین تازه از ره اومدم
داداش حسینم  بنگر دگر پشت خمم
حسین حسین حسین....داداش حسینم
بی کس شدم به کی بگم
بدون تو کجا برم
پاشو بگو جواب این
ربابو من چطور بدم
دستاشو هی تکون میده به یاده
گهواره و علی همش بیتابه
برای گریه هاش دلم کبابه
هرچی غم اومد سرم ای داداش فدای سرت
میکشه منو تما شای اون چشمای ترت
یادمه هنوزنوای عطش لحظه ی اخرت
اداش حسینم رفتم ولی تنها شدم
داداش حسینم  بی مونس و آقا شدم
داداش حسینم از تو دگر جدا شدم
حسین حسین حسین.....داداش حسینم
میرم داداش بدون تو
تا به ابد محزون تو
نمیره از یادم داداش
اون صورت پر خون تو
خدا نگهدار ای همه امیدم
بدون تو من عازم مدینم
بمون پیش مشک گل رشیدم
باتو اومدم ولی بدون تو دارم میرم
تا ابد زداغ تو و علی اکبرت سیرم
چی بدم جواب ام بنین مادر پیرم
داداش حسینم خدانگهدار سرت
داداش حسینم اینه سلام خواهرت
داداش حسینم می سپرمت به مادرت
حسین حسین حسین  داداش حسینم
شاعر:ایمان غلامی

  • سه شنبه
  • 26
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 7:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران