• دوشنبه 3 دی 03


نوحه حضرت رقیه(درد دل سه ساله ای

1930
4

درد دل سه ساله ای
بابا پاشو تو ببین که من شکسته ام
کنار سرت ببین نشسته ام
دست من که بسته و
قامتم شکسته و
جسم من که خسته و زاره
قد من خمیده و
خون لب چکیده و
رنگ من پریده و تاره
ای بابا بابا بابا ای بابا بابا بابا بابا
 گفت دختر امیر کوفه که بابام
میگفت دختری میون کوچه های شام
خریده یه گردنی ببین برام خریده یه گردنی بابام برام
پیرهنم ببین بسوز
زیورم ببین بسوز
گوشوارم ببین بسوز بابا
خنده هاش منو سوزوند
کفش پاش منو سوزوند
حرف هاش منو سوزوندبابا
ای بابا بابا بابا ای بابا بابا بابا بابا
با ندارم عروسکی فدا سرت
بمیرم برای زخم رو لبت
عیب نداره خم شدم
از غمت که کم شدم
زیر پا قلم شدم بابا
عیب نداره تا شدم
از تو من جدا شدم
بینشون رها شدم  بابا
ای بابا بابا بابا ای بابا بابا بابا بابا
شاعر:ایمان غلامی

  • سه شنبه
  • 26
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 7:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران