#بند_اول
#توبه
شب شبه توبه شبه اقراره
شبه جلای دله بیماره
اومده اونیکه یه سرباره
معترفه خیلی گرفتاره
اشکای حسرتو ببین
بِروی گونه هام خورده سُر
کاسه ی رزق من میشه
با اشکای توی روضه پُر
میخوام که توبه بکنم
قبولم کن آقا مثله حُر
خودم میدونم که بدم
ولی تو با کرامتی
ردم نمیکنی حسین
تو آخره رفاقتی
#فی_البداهه
#شب_چهارم
#محرم
#حضرت_حر_ع
#بند_اول
#توبه
شب شبه توبه شبه اقراره
شبه جلای دله بیماره
اومده اونیکه یه سرباره
معترفه خیلی گرفتاره
اشکای حسرتو ببین
بِروی گونه هام خورده سُر
کاسه ی رزق من میشه
با اشکای توی روضه پُر
میخوام که توبه بکنم
قبولم کن آقا مثله حُر
خودم میدونم که بدم
ولی تو با کرامتی
ردم نمیکنی حسین
تو آخره رفاقتی
همیشه توی سختیا
پر از امیدم میکنی
مثله همون غلام سیاه
تو رو سفیدم میکنی
الهی اِغفر بالحسین(ع) 8
#بند_دوم
#حضرت_حر
خوشا به این سعادتو اقبال
با این همه سیاهیه اعمال
داره به سمت خیمه ها میره
علی اکبر میره استقبال2
میگه پشیمونم حسین
میخوام کنم به کارام اقرار
بخشش تو زیاده و...
منم توی گناهه بسیار
ببین پریشون اومدم
میخوام کنی واسم استغفار
منو ببخش اگه دله
خواهره تو شکسته شد
منو ببخش اگر که آب
بروی خیمه بسته شد
منو ببخش تشنه شدن
رقیه و اصغرتون
قسم میدم ببخش منو
به پهلوی مادرتون
الهی اغفربالحسین(ع)
- شنبه
- 22
- مهر
- 1402
- ساعت
- 23:7
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی سراوانی گرگانی
ارسال دیدگاه