سر راه تو نشستم شاید این جوری بیافته

به زیر پای تو چشمم

سرمو پایین گرفتم واسه ی این که نیفته

توی چشمای تو چشمم

چه جوری دور از تو بودم منی که با خونواده ات

دلم عمری آشنا بود

تازه فهمیدم آقاجون که توی باطل محضم

به خدا حق با شما بود

شرمنده تم حسین جان

-----

راه تو من بسته بودم وای اگه چشای زینب

من گمراهو ببینه

حق داری بهم بگی که مادرم ان شاءالله روزی

به عزای من بشینه

دوست دارم توی سپاهت با اجازه ی رقیه

بتونم یه جوری جا شم

بذار اولین کسی که واسه تو میره به میدون

من توبه کرده باشم

شرمنده تو حسین جان

-------

حالا که لشکر دشمن تو یه جنگ نابرابر

منو میکشه به هر حال

منو پیشمرگ خودت کن جای تو بذار که اصلأ

من برم میون گودال

بذار جای اکبر تو اون که میشه اربأ اربا

من باشم میون میدون

بذار اون سری که میره روی نی منزل به منزل

سر حر باشه آقاجون

من دلم میخواد شبیه داداشت توی شریعه

دو تا دستو جا بذارم

شاید اینجوری بتونم دل زینب و ربابو

یه کمی به دست بیارم

شرمنده تم حسین جان

---------