بند اول
باچه شوقی بنا کردم
خونه ی آرزوهامو
همه دنیامو دادم تا
بگیرم دست زهرامو
تورو برای خونمون ساختم
که در برای این حرم باشی
آخه چی میشد ای در چوبی
که جون پناه همسرم باشی
چرا سپر حبیبه نموندی
چرا دلمو به غصه نشوندی
چرا عوض کمک توی آتیش
گلمو سوزوندی
بند دوم
میدونستی تو این خونه
رد پای ملک داره
سفره مون گردنه عالم
حق نون و نمک داره
گواهه بی وفاییای تو
یه سینه ی شکسته با میخه
تو با شکستنت نشون دادی
علی غریب ترینِ تاریخه
حالا منمو یه قد خمیده
حالا منمو یه رنگ پریده
حالا منمو یه سینه که داره
غمای عدیده
بند سوم
آخه کی فکرشو میکرد
قد شیر عرب تاشه
بخدا زوده این خونه
که عزاداره زهراشه
تو آینه ی دق علی هستی
که میکنی غم منو تازه
یه کاری کردی که تورو دیدن
همش منو به گریه میندازه
حالا منمو یه بغض شبونه
حالا منمو یه اشک روونه
حالامنمو یه بستر خالی
یه گوشه ی خونه
- یکشنبه
- 23
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:20
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی سراوانی گرگانی
ارسال دیدگاه