بند اول
زیر سایه ی سکوت سنگین صحرا
جمعن حاجیا به دور حضرت مولا
مشغول طواف به دور قبله ی عالم
دارن زمزمه بفداک یابن الزهرا(س)
حالت صحرا چقدر عرفانی و عجیبه
ورد لب خیمه ها ذکره امن یجیبه
با تاب و تب میگه زینب س حسین ع من غریبه
این آرامش قبل از طوفان کربلاس
فردا سر خورشید حرم روی نیزه هاس
بند دوم
تا خیمه میاد صدای موجای دریا
آرومه دلا واسهی بودن سقا
اوج عشقه تو نماز امشب اصحاب
با گریه میگن بفداک یابن زهرا س
تو دل اهل حرم دلشورههای فرداس
آشوبه قلب همه تو کربلا چه غوغاس
دل دریا، دل صحرا پره از آه زهراس
عالم غرق ماتم از غوغای امشبه
فردا چشا گریون غم و داغ زینبه
بند سوم
زیر لب حسین ع میخونه اُف بر تو دنیا
یاد مادره یاد غریبی مولا
داره میخونه روضهها رو واسه زینب س
با گریه میگه بفداکِ بنت زهرا س
تنها میشم تو میدون با لب تشنه بیحال
وقتی میافتم من از مرکب میون گودال
تو خاک و خون تن من رو میبینی میشه پا مال
بعد از ذبح من غارت میشه تا پیکرم
فریاد اهل خیمه میشه «ای وای معجرم»
- یکشنبه
- 23
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:36
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی سراوانی گرگانی
ارسال دیدگاه