• دوشنبه 3 دی 03


زمینه شب هشتم محرم -(لیلا نبودی ببینی وقتی با دستای سردم)

107

لیلا نبودی ببینی
وقتی با دستای سردم
سربند اکبر رو بستم
جای تو من گریه کردم   

وقتی علی جلوم  زره می پوشید
تو‌ نگاش برقی از سبکبالی بود 
وقتی که شونه میزدم موهاشو
 جای تو پیشمون چقد خالی بود

علی می رفت و
 نبودی اینجا
ولی بوسیدم پیشونیشو بجات

دلم لرزید و
به سمت میدون
روونه ش کردم با اشک و صلوات

بند دوم

لیلا نبودی ببینی
جنگ علی رو‌تو‌میدون
وقت خروشش یه لشکر
میشد پریشون و حیرون

جنگ نمایان علی دیدن داشت
رجزی با شکوه و باهیبت داشت
حتی دشمنا میگفتن اکبر
جای خون توی شارگش غیرت داشت

عجب جنگی کرد
علیّ اکبر
همه  مونده بودن انگش به دهان
شبیه حیدر
شبیخون میزد
به قلب دشمن باشور و هیجان

بند سوم

لیلا چه‌خوبه ندیدی
رعنا جوونت زمین خورد
خوبه ندیدی که نیزه
شیرت رو از پا درآورد

دور تنش حلقه زدن کفتارا
روسر شیر کشته غوغا کردن
باباش ذره ذره جمعش میکرد
بدنی رو که اربا اربا کردن

تن یوسف شد
دریده از هم
میون صحرا بین گله ی گرگ
جلوی چشمام
حسین از غصه
سفید شد موهاش از این داغ بزرگ

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 3.73 MB
تعداد بازپخش 3
تاریخ بارگذاری یکشنبه 23 مهر 1402 12:28

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران